Translate

Friday, June 29, 2012

نگاهی به میراث های تاریخی افغانستان


نگاهی به میراث های تاریخی افغانستان
آسمايي قبلاً اين مقاله مفصل خانم نانسي دوپري را در شمارهء مسلسل دهم خويش به زبان پشتو به نشر رسانيده بود . اكنون تنها فشردهء آن مقاله را كه در بارهء وضع موزيم ها، آبدات تاريخي و ساحات باستاني است دوباره به دست نشر ميسپارد.
موزيم ها :
موزيم كابل : طي سالهاي (1996-1992) به صورت همه جانبه چپاول شده است .
موزيم غيرمنقول هده: در سال 1981 در جريان جنگ ويران و پس از آن چپاول شد.
موزيم هرات : در سال 1994 دوباره در بالاحصار هرات افتتاح شد ، ولي آثار آن درست تنظيم نشده اند.
افغانستان مركزي :
باميان :

تاريخچه آئين بودا:


 تاريخچه آئين بودا:
تاريخچه آئين بودا از حدود دو هزار و پانصد سال قبل در بنارس آغاز مي شود كه شاهزاده اي نپالي كه سيذارتا يا گوتاما نام داشت بودا شد وچرخ اين شريعت را به حركت در آورد وچهار حقيقت شريف وجاده هشتگانة آن را اعلام كرد. از عناصر آئين بودا كه از پنج قرن پيش از ميلاد مسيح تاكنون محفوظ مانده اند . از دوران هراكليتوس ، فيثا غورث ، وزنو تا زمانة ما اين عناصر به همان صورت اولية باقي مانده اند ، اما خود آئين بودا را لايه هايي از اسطوره شناسي ، نجوم ، عقايد نامربوط ، و جادو پوشانيده است .بنابراين سخنان من كما بيش در مورد هينايا نا يا گردونة اصغر خواهد بود . ابتدا دلايل طولاني بودن عمر آئين بودا را بررسي كنيم . اين موضوع را مي توان با ارائه دلايلي تاريخي توجيه كرد ، اما اين گونه دلايل ، در بهترين حالت ها نيز ممكن است تصادفي وترديد آميز به نظر برسند . آئين بودا هميشه شكيبا بوده است . هرگز متوسل به داغ و درفش نشده است . هرگز معتقد نبوده است كه اين وسايل قانع كننده اند . هنگامي كه آشوكا ، امپراتور هند ، بودائي شد ابدأ سعي نكرد مذهب جديد خودرا به ديگران تحميل كند . يك بودائي خوب مي تواند با آزادي كامل لوتري يا متديست يا پرسبيتري يا كالوينيست يا شينتو ئيست يا تائوئيست يا كاتوليك شود ، مي تواند به دين اسلام يا به دين يهود بگرود . برعكس ، يك مسيحي ، يك يهودي ، يا يك مسلمان اجازه ندارد بودايي شود . تسامح آئين بودا ضعف نيست بلكه بخشي از طبع ويژه آن است . علاوه بر آن ، آئين بودا چيزي است كه مي توان آن را يوگا ناميد . يوگا چيست ؟ همان كلمه يوغ است كه منشاء

بنیادگذاری حکومت غزنویان:


 بنیادگذاری حکومت غزنویان:

در اواخر حکومت سامانیان یکی از شاهزادگان ترک (تکین در زبان ترکی به معنای شاهزاده می باشد) به نام الب‌تکین کوشید با همدستی عده‌ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.
دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترک‌نژاد ایلک‌خانیان درگیر جنگ بود ناچارا البتکین حاکم غزنین قبول کرد. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد بعدها به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.